
باز آمدم و عشق و صفا کردم و رفتم
پیمانه لَبا لَب زِ دعا کردم و رفتم
با سفره ی دل نزد شما عقده گشودم
خود را به هوای تو رضا کردم و رفتم
قفل دل من بسته ی ایوان طلا بود
از پنجره فولاد تو وا کردم و رفتم
شرمنده اگر توشه ی من بار گناه است
اقرار به تقصیر و خطا کردم و رفتم
از طوفِ رواق و حرمت سیر نگشتم
امّا طَمَعِ کربُ بلا کردم و رفتم
تا کفتر جلدی شوم و لایق درگاه
در صحن شما دانه جدا کردم و رفتم
تا اذن دخولم دهی و بست دخیلت
پَر، بسته ی آن صحن و سرا کردم و رفتم
شاکی شدم از غیبتِ طولانی مهدی
وَز دعوی خود شرم و حیا کردم و رفتم
شرمنده شده "مهدوی" از بابِ ضمانت
آهو صفتم ، ناز و ادا کردم و رفتم
غلامرضا مهدوی
ادامه مطلب
برچسب ها : زیارت , لبالب , رفتم , پیمانه , عقده , گشودم , رضا , ایوان , شرمنده , ایوان طلا , اقرار , تقصیر , پنجره , پنجره فولاد , طوف , رواق , نگشتم , طمغ , کربُ بلا , کفتر ,
بازدید : 164